Thursday, May 10, 2007

بازی آرزوهای من

از جالبات ممنونم که من رو دعوت کرد.الان آرزوهام اینهاست:

۱- در یک خانواده سیاسی و در جهان سوم متولد نمیشدم.

۲- پدر و مادر مسئول داشتم (اینطوری آرزوی برادر نداشتن رو هم نمی کردم)

۳- فرزند آخر خانواده این مدلی نبودم.

۴- وقتی وارد خونه فعلی میشم ٬واقعا وارد یک خونه بشم.

۵- مبارزان و روشنفکرهای قبل از انقلاب را همون زمان اول می بردم دستشویی بعد دکترداخلی و اعصاب بعد هم کتابخونه.

۶- خیلی از ضرب المثلهای ایرانی را از ریشه میکندم و به جاش درخت می کاشتم.

۷- در ایران لیسانس نمیگرفتم و اگر اصلا نمیتونستم برم ٬ چشمهای کورم رو سر انتخاب رشته باز میکردم و هول نمی زدم برم دانشگاه و تو دانشگاه بینی سوختم رو ترمیم میکردم و درس میخوندم.

۸- در ۱۹ سالگی فقط درس میخوندم ورزش میکردم٬ کار یاد میگرفتم و فرضیه الکی یک ایده سیاسی ( که نباید به وضعیت و خانواده کسی اهمیت داد) رو با واقعیت قاطی نمیکردم.

۹-الان کار پیدا کنم٬ صبح برم سر کار و بعد از ظهر درس بخونم.

۱۰- سریعتر و در حد امکان همین الان مستقل شم تو یک جای خوشگل متوسط و امن و با آدم زندگیم برم پی کارم.

۱۱- نصفه شب که می خوام برم دستشویی در به در دنبال عینکم نگردم و چشم هام عینک نخواد.

۱۲- با آزادی و آسایش هر ۶ ماه یکبار برم سفر.هر ۲ هفته یکبار هم با دوست هام بزنیم به دشت و کوه.

۱۳- آدم در حال گدایی نبینم.(چه گدایی محبت٬چه گدایی مالی)

۱۴- درک کنم وقتی یکی برنامه نویسی با کامپیوتر میکنه٬ دقیقا چی کار میکنه.

۱۵- باهوش بودم و تمرکزم بالا بود.

۱۶- نسل پیش( و حتی این نسل) میفهمیدند که با لاک پشت در تولید مثل تفاوت دارند.

۱۷- امسال در ۲ تا امتحان مهم دارم.مثل آدم درس بخونم و ومثل آدم ٬ درست امتحان بدم.

۱۸- زن آویزون و مرد آویزون و هر آدمی که میگذاره بهش آویزون بشند٬ در دنیا نباشه٬مشکلی با فاحشه ها

ندارم اما ازکسانیکه آویزون می شند و میگذارند بهشون اویزون بشند متنفرم.

۱۹- آدمها انقدر زر نزنند.

* فعلا چیز دیگه به یادم نمی آد. البته تو بازی ۵ تا آرزو بوده و احتمالا برای این بود که ۵ تا آرزوی اول و ارجح رو بگیم..

*آرزوهام ترتیب ندارد.

4 comments:

Anonymous said...

حداقلش اینه که آرزوهات متنوع است

Anonymous said...

از خوندن بعضی از آرزوهات دلم گرفت. حس کردم که بعضی از اینها چقدر برای خیلیها عادی هستش و برای بعضیها آرزو. یعنی بعضی چیزهایی که آرزو کردی رو خیلیها حق خودشون می‌دونن در کشورهای دیگه.از خودم خجالت کشیدم. ممنون از نوشته. یه نوشته دیگه هم در مورد اون خانومی که داره طلاق می‌گیره داشتین. حس به خصوصی داره اون نوشته. کامنت گذاشتم.

Anonymous said...

برای s:
مرسی از کامنتت.در مورد خانم همسایه تنهاییش عمبق ترین چیزیه که هرکس بعد از شنیدن داستانش درک میکنه.

Anonymous said...

برآوردنشون کار زیاد سختی نیست. خدا کوشی پس؟