اکثر ما کارتون دامبو(فیلی که گوشهای بزرگی داشت و باهاش می توانست پرواز کنه) رو دیدیم.اول کارتون با یک صحنه ای شروع میشه که لک لک ها تو آسمون پرواز میکنند و هر بچه ای رو رندومی و رو حس(شاید هم بی حس) میگذارند دم در یک خونه ای.
خیلی از مادر و پدرها هم در جواب بچه هاشون که می پرسند ما چطوری به دنیا آمدیم هم همین داستان رو تعریف میکنند. اما به نظرم این داستان نیست ٬ واقعیته!.شکل فانتزیش اینه که لک لک ها بچه ها رو میگذارند دم در٬ اما شکل واقعیش همینه که بر اثر یک اتفاق و یا شانس یک آدم کجا و در چه خانواده ای و یا با چه فیزیک و شکلی به دنیا می آد. همین!
اما در فرهنگ ما ایده اسلامی که به یک طرف ٬ ایده عرفانی – روشن بینانه میگه که فقط حوا سیب رو گاز نزده .هر آدمی که میخواد به دنیا بیاد سیب رو گاز میزنه و در همون دوران(؟؟؟؟؟؟) آدم انتخاب میکنه که کجا بیاد.
حالم از عرفانی که هدایت گر و با زمان تطبیق داده میشه بهم می خوره.
من نمی دونم ایده عرفان چیه٬ سوفی ها هم هر کاری میکنند به خودشون مربوط اما شرم آور که همچین مفاهیمی به وجود میاد و به وجود میارند. مثلا کلمه فقه پویا ٬ یا روشنفکر دینی یا هزار تا کلمه این مدلی هست که آدمها رو واقعا سر کار میگذارند. درسته که خود آدمها نباید این مفهوم ها رو بپذیرند اما مگه چند درصد از مردم واقعا آموزش فکر کردن دیدند.
وقتی سر گذشت نظریه پردازان اجتماعی و سیاسی و...کشورهای پیشرفته رو میخونم یک نکته در همشون وجود داره و اینکه رک و واقعی و جسور هستند. مثلا فمنیستهای ما وقتی این مبارزه رو قبول کرند افه اش رو قبول کردند. برای راهی که انتخاب کرند جسارت و خلاقیت و مطالعه رو انتخاب نکردند همینه که خودشون هم نمیفهمند که چی کار میکنند و کلمات جدیدی که براشون ساخته میشه رو تند تند قرقر میکنند و نمیفهمند که مثلا وقتی از فقه پویا حمایت میکنند ٬ چی کار میکنند.
دیوار یعنی چی؟ آره یعنی چی؟ آب یعنی چی؟ فرش یعنی چی؟ انتخاب یعنی چی؟ حق یعنی چی؟ همه کلماتی که زیر مجموعه جنبش ها محسوب میشند فقط یک تعریف داره.اینکه تئورسینهای ما هر تعریف رو تو ۱۰ تا قالب جا میکنند و نمک و فلفل بهش میزنند وضع و افتزاح میکنه.وقتی یک چیز غلط٬ غلط !
No comments:
Post a Comment